هانیاهانیا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 6 روز سن داره

هانیا عشق قشنگ مامان و بابا

شب قدر

هانیای مادر سلام تیک... تاک... تیک... تاک... این صدای کشدار ثانیه شمار ساعت دیواری داره کلافه ام می کنه. مغزم خالیه خالیه اما امان از دل پر دردم. هر چی دارم تمرکز می کنم بتونم چیزی بنویسم نمی شه ولی تا میام از نوشتن دست بکشم هجوم کلمات بیچاره ام می کنه. می خواستم بگیرم بخوابم و بهونه اش رو بکنم هانیا ولی دلم نیومد. خدایا چی کار کنم؟ خدایا جز تو پناه به کی ببرم؟ خدایا قول می دی جواب آرزوهام و خواسته هام رو بدی؟ خدایا جز تو کسی رو ندارما... دست خالی برم نگردونی... دوست دارم یه امشب رو فریاد بزنم و ازت تقاضای بخشش داشته باشم... از اینکه کسی صدای فریادم رو بشنوه و یا حتی اشکای صورتم رو ببینه خجالت نمی کشم. رسم و رسوم قرآن به سر گرفتن رو بلد ن...
28 تير 1393

شیطنت های دردسرساز هانیا

هانیای مادر سلام خدایا به تمام مادرای دنیا صبر بده تا بتونن با شیطنت های گاه وبیگاه فرشته های کوچولوش کنار بیان... ایکاش یه ذره فقط یه ذره به عواقب کارهایی که میکنی فکرمی کردی تا کمتر اسباب ناراحتی ونگرانی ما رو درست کنی... حتماً می پرسی چرا؟ مگه چی کارکردی؟ پس لازم شد از اول ماجرا رو برات تعریف کنم... دیروز بعدازظهر دلم خیلی هوای مادرم رو کرده بود. دیدم روز پنجشنبه شده و مادرم همین دور و برا داره صدام می کنه. تصمیم گرفتم کمی حلوا درست کنم به نیت مامان عزیز از دست رفته ام و شادی روح تمام اموات.دست به کار شدم و خلاصه جاتون خالی چه حلوای خوبی از آب دراومد. بابا مهدی هم زحمت کشید وبرد پخش کرد. بابا جون و مامان جون هم خونمون بودند. شام یه ...
20 تير 1393

وقتی لمست می کنم

هانیای مادر سلام دخترکم، سی و سه روزی می شود که به تو سر نزده ام، هر چند در روزهای نبودنم دلم را با تمام کنج و گوشه هایش به قدمگاهت تبدیل کرده و آغوشم را به وسعتگاه بی دریغی برای تو مبدل نموده ام و هر وقت به سراغت آمده ام به این فکر نکرده ام که در پی دخترکی می روم از جنس خودم، بلکه احساس کرده ام گام در حیاط خلوت آرزوهایم می گذارم و یا شاید هم باغچه دلتنگی هایی که در آن تو را پرورش می دهم. عزیز مادر... در این روزها که یک سال و شش ماه از عمر باارزشت می گذرد و مفهوم کلامم را تقریباً می فهمی و متقاعد می شوی و یا حتی گاهی بهانه می گیری و به دنبال رسیدن به خواسته های کودکانه ات هستی تصور می کنم که نباید حتماً برایت بنویسم، همین قدر که دست...
8 تير 1393
1